بدشکستم...

بدشکستم...

1 فروردین درست اولین روز سال 97 شکستم

اینقدر بد شکستم که دوباره اختیار اشکام از دستم خارج شده

اما درد اینجاست که ایندفعه  پای غریبه ای درمیون نبود که بشکنم

ایندفعه پدرم شکستم

اینقدر بد شکستم که بغضام و اشکام بی پایان شده

حالم بده

خیلی بد

خیلی خیلی بد

حرفای نیشداری که دیروز با فریاد و هوار به سرم زده میشد

فقط منو بیشتر از هر وقتی تو درونم میشکست

له  شدم زیر حرفایی که هیچکدومشون سزاوار و درحقم نبود

جوری شکستم که متنفر شدم ازتموم نر های دنیا

نمیگم مرد  چون مردی نمیبینم

خدایا خودت نجاتم بده

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






♥ پنج شنبه 2 فروردين 1397برچسب:, ساعت 12:28 توسط Reihaneh