اولين عيدتنهايي من ...

دوباره عيددرراه است ، دوباره بوي شيريني و لباس نو مي آيد ، دوباره درختان لباس سبز بهاريشان را مي خواهندبپوشند ،  اما دل تنهاي من همچنان جامه عريان تنهايي اش را برتن كرده است و درگوشه اي نشسته ، و مي نگرد ، مي نگرد به همه انسان كه چقدر براي رسيدن بهار شوروشوق دارند ، مي نگرد به كودكاني كه چگونه از ديدن ماهي قرمز تنگ بلورذوقزده مي شوندام دل من تنها تنگي پراز غصه دارد كه آن را در دستانش گرفته است ونمي تواند به هيچكس اعتمادكندتا آن را به آن فرد بسپارد ، اخر ديگر دستانش توانايي گرفتن تنگ را ندارند .

دل تنهاي من مي نگرد كه در اين زمانه اين همه انسان وجوددارند اما هيچكدام به دردي كه انسان را به سكوت وا ميدارد نمي رسند  بلكه همه به دردي مي رسند كه انسان را به فرياد وا مي دارد .

اين اولين عيد تنهايي دلم است ، معناي عيد را نمي داند زيرا عيد براي او روزيست كه كسي پيدا شود و تنگ غصه اش را از دستانش بگيرد ، دل تنهاي من فقط مي داند كه در عيد بايد هفت سين چيند اما دل من هفت تين مي چيند هفت تيني شامل : تنهايي ، تنهايي ، تنهايي ، تنهايي ، تنهايي و تنهايي و بازهم تنهايي  .

                                                             " دل تنهاي من اولين عيد تنهايي ات مبارك "

                                                                                                   عيدتان مبارك

اتاق زیر شیروونی دختر،پسرای بارووووووونی


♥ چهار شنبه 27 اسفند 1393برچسب:, ساعت 14:1 توسط Reihaneh

كاش مي توانستيم ....

كاش مي توانستيم دنيايمان رابفروشيم ، به چه ؟

به خيلي چيزها به خصوص عشق و محبت و دوستي ، كاش مي توانستيم دنيايمان رابفروشيم وبه دنيايي ديگر برويم ، دنيايي كه در آن چيزي جز عشق و محبت نباشد ، دنيايي كه هيچكس از توبراي دوست داشتن علت نخواهد ، دنيايي كه در ان عشق رابه عنوان كالايي براي مبادله ندانند . كاش مي توانستيم دنيايمان رابفروشيم وازاين دنيا برويم ، برويم به جايي كه عشق را با ماديات نسنجند ، دنيايي كه مردمانش عشق را مقدس بدانند ، نه وسيله اي بي ارزش يا احساس الكي .

كاش خداوندبراي عمرمان هم تاريخ انقضا مي گذاشت ياحداقل به ماكارتي مي داد كه مي توانستي به وسيله آن به دنيايي ديگر سفركنيم ، اماخداوندبراي ما انسان ها فقط اين دنيا راافريد ؛ اين دنيا را افريد تابه انسان ها بياموزدكه همديگر را دوست بدارند همانگونه كه خودش انسان را دوست دارد ، اما انسان ها آمدند و عشق را به وسيله اي براي هوسراني يا وقت گذراني تبديل كردند و ديگر هيچ .

كاش مي شد دنيايمان راهم مانند لباس عوض مي كرديم و اين جامه كهنه شده را دورانداخته و لباسي زيبا به تن مي كرديم ، اي كاش مي توانستيم دنيايمان را عوض كنيم و به جايي برويم كه اگر به كسي دلبستيم كسي از ماعلت نخواهد و اين سوال وحشتناك را نپرسد كه « مگه چي داره ؟؟؟ » چون عشق و محبت هيچگاه براي ماديات ارزشي قائل نيست و از چشم عشق ماديات بي ارزش است .

كاش مي شد به دنيايي برويم كه هركس زندگي اش فقط در دست خودش بودو بس .

اي كاش مي شد به دنيايي برويم جايي دورازاينجا .... .

براي همين است كه ميخواهم هميشه در دنياي تنهايي ام بمانم .

Alone Girl Natural Wallpaper


♥ شنبه 16 اسفند 1393برچسب:, ساعت 16:27 توسط Reihaneh

سقف آسمان

گاهي آنقدردلم مي گيردكه ميخواهم تاسقف آسمان پروازكنم و رويش درازبكشم ...........آرام و آسوده ........ درست مثل ماهي حوضمان كه چندروزيست روي آب است .......

 

                    


♥ چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, ساعت 18:57 توسط Reihaneh