معنی دوستت دارم
گاهی با خودم فک میکنم که چقدر زود دوستت دارم برام بی معنی شد .... چقدر زود این کلمه شنیدنش برام عادی شد ، یه زمانی وقتی این کلمه رو میشنیدم تو دلم غنج میرفت اما الان این کلمه برام شده مثل کلمه سلام به همین بی تفاوتی ، به همین خشکی
گاهی دلم میگیره و با خودم میگم کاش دوستت دارم مثه یه زمانی برام معنی داشت ؛ کاش دوباره دلم غنج میرفت اما چه خیال پوچی
اخه ادما خیلی جالبن تا یه زمانی اروزویه چیزی رو دارن اما همین که بهش میرسن دیگه براشون عادی میشه اما برای من یه استثنا وجود داره اگه همون اولین بار کسی رو که واقعا دوسش داشتم دوسم داشت من هیچوقت بی معنی شدن دوستت دارم رو تجربه نمیکردم
دلم برای اینکه دوستت دارم برام خاص باشه تنگ شده ... هرچند خیلی این کلمه رو شنیدم اما همشون برام بی معنیه .... فقط همینقدر فهمیدم که دوستت دارم زمانی برات معنی دار میشه که اونو از کسی که دلت میخواد بشنوی اونوقت یهو دلت میریزه و قلبت تند تند مثه یه گنجشک میتپه ... راستش من فقط یه بار این حس و تجربه کردم دلم برای همین حسم تنگ شده ....
اما .... امیدوارم اگه یه بار دیگه دلم ریخت دیگه دوستت دارمش دائمی باشه با کسی که حتی دلم حاضره به خاطرش سقوط کنه
نظرات شما عزیزان:

.gif)